در دنیای پیچیده امروز، تنها هوش شناختی (IQ) برای موفقیت کافی نیست. هوش هیجانی (EQ) به عنوان یکی از عوامل اساسی در رشد و شکوفایی کودکان شناخته می‌شود. تحقیقات نشان می‌دهد که پنج سال اول زندگی کودک برای رشد اجتماعی و عاطفی او بسیار مهم است و هوش هیجانی نقش مهمی در این زمینه ایفا می‌کند. هوش هیجانی به توانایی فرد در درک، مدیریت و استفاده از احساسات خود و دیگران اشاره دارد و پایه و اساس روابط اجتماعی، سلامت روان و موفقیت تحصیلی آنها را تشکیل می‌دهد.

 من، آتنا داوودی در این مقاله به بررسی هوش هیجانی در کودکان، اهمیت آن، نشانه‌های هوش هیجانی بالا و پایین و راهکارهای پرورش آن می‌پردازم و امیدوارم برای شما والدین و مربیان عزیز کاربردی و مفید باشد.

هوش هیجانی چیست؟

هوش هیجانی به مجموعه‌ای از مهارت‌های ذهنی اشاره دارد که به افراد کمک می‌کند تا:

  • احساسات خود و دیگران را درک کنند.
  • از احساسات برای تسهیل تفکر استفاده کنند.
  • علل و پیامدهای احساسات را بشناسند.
  • احساسات خود و دیگران را تنظیم کنند.

به عبارت دیگر، هوش هیجانی به کودکان کمک می‌کند تا با احساسات خود و دیگران به طور هوشمندانه برخورد کنند. این مهارت به کودکان کمک می‌کند تا موقعیت‌ها را ارزیابی کنند، آنها را درک کنند و راه‌هایی برای حل آنها پیدا کنند.

دانیل گلمن، روانشناس، پنج مولفه اصلی را برای هوش هیجانی در نظر می‌گیرد که در کودکان نیز قابل مشاهده و پرورش هستند:

خودآگاهی توانایی شناخت احساسات خود در یک زمان خاص و درک چگونگی تأثیر خلق و خوی بر دیگران.
خودتنظیمی توانایی کنترل نحوه واکنش به احساسات. افراد قبل از عمل بر اساس انگیزه، عواقب احتمالی را در نظر می‌گیرند.
انگیزه توانایی دستیابی به اهداف علیرغم احساسات منفی یا حواس پرتی.
همدلی توانایی درک احساسات دیگران.
مهارت های اجتماعی توانایی مدیریت روابط. آنها می‌دانند چه نوع رفتارهایی پاسخ مثبتی از دیگران دریافت می‌کند.

هر یک از این مولفه‌ها به شیوه خاص خود به کودکان کمک می‌کنند تا در جنبه‌های مختلف زندگی پیشرفت کنند و موفق باشند. پرورش این مهارت‌ها در کودکان از اهمیت بسیاری برخوردار است و والدین و مربیان می‌توانند با استفاده از روش‌های مختلفی به تقویت آنها کمک کنند.

اهمیت هوش هیجانی در کودکان:

هوش هیجانی در کودکان از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا:

  • موفقیت تحصیلی: کودکانی که هوش هیجانی بالایی دارند، می‌توانند بهتر تمرکز کنند، استرس را مدیریت کنند و با دیگران همکاری کنند. این عوامل منجر به بهبود عملکرد تحصیلی و افزایش احتمال موفقیت در مدرسه می‌شود. برخی مطالعات نشان می‌دهد که هوش هیجانی حتی ممکن است از هوش شناختی در تعیین موفقیت تحصیلی و حرفه‌ای مهم‌تر باشد.
  • سلامت روان: کودکانی که هوش هیجانی بالایی دارند، می‌توانند احساسات خود را به طور مؤثر مدیریت کنند و با استرس کنار بیایند. این امر می‌تواند منجر به کاهش افسردگی، اضطراب و سایر مشکلات سلامت روان شود.
  • روابط قوی: کودکانی که از نظر هیجانی باهوش هستند، می‌توانند روابط قوی‌تری با همسالان، اعضای خانواده و معلمان خود برقرار کنند. آنها می‌توانند به طور مؤثر ارتباط برقرار کنند، با دیگران همدلی کنند و به راحتی در موقعیت‌های اجتماعی حرکت کنند که منجر به روابط سالم‌تر و رضایت‌بخش‌تر می‌شود.
  • موفقیت در آینده: پرورش هوش هیجانی در دوران کودکی می‌تواند زمینه را برای موفقیت در بزرگسالی فراهم کند. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، می‌توانند روابط شخصی و حرفه‌ای خود را بهتر مدیریت کنند، با استرس کنار بیایند و تصمیمات درستی بگیرند.
  • خلاقیت و حل مسئله: تحقیقات جدید نشان می‌دهد که هوش هیجانی بالا می‌تواند عملکرد خلاقانه را حتی در هنگام موانع خلاق افزایش دهد. کودک می‌تواند با شرکت در فعالیت‌هایی که باعث ارتقای تخیل او می‌شود، مهارت‌های حل مسئله خود را به طور چشمگیری افزایش دهد. با انجام این کار، آنها نسبت به الگوها آگاه‌تر می‌شوند که به آنها امکان می‌دهد در زندگی روزمره خود، از مدرسه گرفته تا زمان بازی، به راه‌حل‌های نوآورانه فکر کنند.
  • خودکنترلی و انعطاف‌پذیری: خودکنترلی، یکی از اجزای هوش هیجانی، به ویژه در پیش‌بینی موفقیت در کودکان اهمیت دارد. کودکانی که قادر به مهار تکانه‌ها (که اغلب توسط احساسات هدایت می‌شوند) و اجتناب از حواس‌پرتی هستند، می‌توانند در رفتارهای اجتماعی بیشتری شرکت کنند و به اهداف خود برسند. در واقع، خودکنترلی موفقیت را بهتر از هوش، وضعیت اقتصادی-اجتماعی و محیط خانواده پیش‌بینی می‌کند. هوش هیجانی به کودکان کمک می‌کند تا انعطاف‌پذیری ایجاد کنند و با استرس و تغییر کنار بیایند.

نشانه‌های هوش هیجانی بالا در کودکان:

  • خودآگاهی:
  • از احساسات خود آگاه هستند و می‌توانند آنها را به درستی بیان کنند.
  • می‌دانند در چه چیزی خوب و در چه چیزی ضعیف هستند.
  • می‌توانند آنچه را که احساس می‌کنند شناسایی کنند.
  • همدلی:
  • می‌توانند به راحتی احساسات دیگران را درک کنند و با آنها همدردی کنند.
  • می‌توانند آنچه را که دیگران احساس می‌کنند شناسایی کنند.
  • می‌توانند خود را در موقعیت شخص دیگری تصور کنند.
  • به نیازهای دیگران حساس هستند.
  • مهارت‌های اجتماعی:
  • مهارت‌های اجتماعی خوبی دارند و می‌توانند به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنند و روابط سالمی برقرار کنند.
  • دوست دارند به مردم کمک کنند.
  • می‌توانند “نه” بگویند.
  • آداب معاشرت خوبی دارند.
  • به راحتی با دیگران دوست می‌شوند.
  • می‌توانند به طور موثر همکاری کنند.
  • به طور واضح و سازنده افکار و احساسات خود را بیان می‌کنند.
  • رفتار خود را با توجه به موقعیت تنظیم می‌کنند.
  • تنظیم احساسات:
  • می‌توانند احساسات خود را کنترل کنند و در موقعیت‌های چالش برانگیز واکنش‌های مناسبی نشان دهند.
  • کمتر تکانشی هستند.
  • می‌توانند خود را آرام کنند.
  • سایر نشانه‌ها:
  • ابراز احساسات به شیوه‌های سالم، مانند صحبت کردن، نقاشی کشیدن یا نوشتن.
  • کنجکاوی بالا و علاقه به یادگیری چیزهای حدید.
  • توانایی حل مسئله در موقعیت‌های چالش برانگیز.
  • انعطاف‌پذیری و سازگاری با تغییرات.
  • مهارت‌های رهبری و توانایی هدایت دیگران.
  • قدردانی از داشته‌ها و شکرگزاری.
  • با اشتیاق فعالیت‌ها را دنبال می‌کنند.
  • در برابر شکست‌ها انعطاف‌پذیر و خوش‌بین هستند.
  • اهداف شخصی تعیین می‌کنند و به آنها دست می‌یابند.
  • تمایل شدیدی برای موفقیت دارند.
  • اخلاق کاری قابل توجهی دارند.

نشانه‌های هوش هیجانی پایین در کودکان:

  • خودآگاهی:
  • در درک احساسات خود و دیگران مشکل دارند.،
  • مشکل در خودآگاهی دارند و از نقاط قوت و ضعف خود آگاه نیستند.
  • همدلی:
  • در درک و همدردی با دیگران مشکل دارند.
  • نسبت به نیازهای دیگران بی‌تفاوت هستند.
  • به احساسات دیگران توجه نمی‌کنند.
  • از دیگران تعریف نمی‌کنند.
  • به حرف‌های دیگران گوش نمی‌دهند.
  • مهارت‌های اجتماعی:
  • مهارت‌های اجتماعی ضعیفی دارند و در برقراری ارتباط با دیگران و حفظ روابط سالم مشکل دارند.
  • تنظیم احساسات:
  • در کنترل احساسات خود مشکل دارند و ممکن است واکنش‌های نامناسبی نشان دهند.
  • مهارت‌های مقابله‌ای ضعیفی دارند.
  • سایر نشانه‌ها:
  • مقاومت در برابر بازخورد و پذیرش انتقاد و پیشنهادات دیگران.
  • انفجارهای عاطفی و واکنش‌های شدید به طور ناگهانی.
  • مشکلات در روابط و برقراری و حفظ روابط سالم با دیگران.
  • خودمحوری و عدم توجه به نیازها و احساسات دیگران.
  • نیاز به حق به جانب بودن.
  • بی‌توجهی به احساسات دیگران.
  • رفتار بی‌احساس.
  • سرزنش دیگران برای مشکلات خود.
  • مکالمات را به سمت خودشان می‌چرخانند.

هوش هیجانی در کودکان با تفاوت‌های یادگیری و تفکر:

هوش هیجانی می‌تواند به ویژه برای کودکانی که با تفاوت‌های یادگیری و تفکر دست و پنجه نرم می‌کنند مفید باشد و به آنها در جهت‌یابی چالش‌ها و دستیابی به موفقیت کمک کند. به عنوان مثال، کودک مبتلا به ADHD ممکن است به دلیل عدم توجه کافی به نشانه‌های اجتماعی، آنها را از دست بدهد. کودکان مبتلا به اختلال پردازش شنوایی ممکن است آنچه را که دیگران به آنها می‌گویند اشتباه تفسیر کنند. و کودکان مبتلا به ناتوانی‌های یادگیری غیرکلامی ممکن است اصلاً نشانه‌های اجتماعی را درک نکنند3. در این موارد، هوش هیجانی می‌تواند به این کودکان کمک کند تا:

  • احساسات خود را درک کنند و آنها را به طور مناسب بیان کنند.
  • با دیگران همدلی کنند و دیدگاه آنها را درک کنند.
  • در موقعیت‌های اجتماعی رفتار مناسب داشته باشند.
  • با استرس و ناامیدی ناشی از چالش‌های یادگیری کنار بیایند.

راهکارهای پرورش هوش هیجانی در کودکان:

  • الگوسازی: والدین و مربیان باید خودشان الگوی خوبی برای هوش هیجانی باشند. آنها باید احساسات خود را به طور سالم بیان کنند، با دیگران همدلی کنند و در موقعیت‌های چالش برانگیز واکنش‌های مناسبی نشان دهند. به عنوان مثال، اگر مضطرب هستید، می‌توانید بگویید: “من استرس دارم و می‌خواهم سه نفس عمیق بکشم تا خودم را آرام کنم.”
  • تشویق به خودآگاهی: والدین و مربیان باید به کودکان کمک کنند تا از احساسات خود آگاه شوند. آنها می‌توانند با کودکان در مورد احساساتشان صحبت کنند، به آنها کمک کنند تا احساسات خود را نامگذاری کنند و در مورد تأثیر احساسات بر رفتارشان صحبت کنند. به عنوان مثال، اگر کودک شما به راحتی ناراحت می‌شود و ساعت‌ها در آن حالت می‌ماند، از او بپرسید: “چه چیزی باعث این می‌شود؟ چگونه می‌توانم به تو کمک کنم تا کنترل بیشتری بر احساساتت داشته باشی؟”
  • آموزش همدلی: والدین و مربیان باید به کودکان آموزش دهند که چگونه با دیگران همدلی کنند. آنها می‌توانند با کودکان در مورد احساسات دیگران صحبت کنند، به آنها کمک کنند تا موقعیت دیگران را درک کنند و به آنها آموزش دهند که چگونه به دیگران کمک کنند. به عنوان مثال، اگر کودک شما با مشکل کسی به شما مراجعه می‌کند، از او بپرسید: “چه کاری می‌توانید انجام دهید تا به او کمک کنید؟”
  • آموزش تنظیم احساسات: والدین و مربیان باید به کودکان آموزش دهند که چگونه احساسات خود را تنظیم کنند. آنها می‌توانند به کودکان روش‌های مختلفی برای مدیریت استرس، مانند تنفس عمیق، شمارش تا ده یا استراحت کردن، آموزش دهند. به عنوان مثال، به کودک خود کمک کنید تا با احساسات خود از طریق نوشتن، نقاشی، آواز خواندن، نقاشی، خواندن یا سایر فعالیت‌های ورزشی کنار بیاید، نه اینکه از احساسات خود اجتناب کند.
  • پرورش مهارت‌های اجتماعی: والدین و مربیان باید به کودکان کمک کنند تا مهارت‌های اجتماعی خود را پرورش دهند. آنها می‌توانند به کودکان آموزش دهند که چگونه به طور مؤثر ارتباط برقرار کنند، چگونه با دیگران همکاری کنند و چگونه در موقعیت‌های اجتماعی رفتار کنند.
  • استفاده از کتاب، داستان و بازی: والدین و مربیان می‌توانند از کتاب، داستان و بازی برای آموزش هوش هیجانی به کودکان استفاده کنند. آنها می‌توانند با کودکان در مورد احساسات شخصیت‌های داستان‌ها صحبت کنند، از بازی‌های نقش‌آفرینی برای آموزش مهارت‌های اجتماعی استفاده کنند و از کتاب‌های تصویری برای آموزش نامگذاری احساسات استفاده کنند.
  • ایجاد محیط حمایتی: والدین و مربیان باید محیطی حمایتی برای کودکان ایجاد کنند که در آن کودکان احساس امنیت کنند و بتوانند آزادانه احساسات خود را بیان کنند. به کودک خود بفهمانید که داشتن طیف وسیعی از احساسات اشکالی ندارد و شما در هر شرایطی از او حمایت می‌کنید.
  • گوش دادن فعال: والدین و مربیان باید به طور فعال به حرف‌های کودکان گوش دهند و به آنها نشان دهند که به احساسات آنها اهمیت می‌دهند.
  • تایید احساسات: والدین و مربیان باید احساسات کودکان را تایید کنند و به آنها بگویند که احساسات آنها طبیعی و قابل قبول است. به عنوان مثال، اگر شاهد هستید که کودک شما اشیا را پرتاب می‌کند یا جیغ می‌زند، به او بگویید: “من می‌فهمم که عصبانی هستی، اما این راه درستی برای برخورد با آن نیست.”
  • کمک به حل مسئله: والدین و مربیان باید به کودکان کمک کنند تا در موقعیت‌های چالش برانگیز راه حل‌های مناسبی پیدا کنند.
  • محدود کردن استفاده از فناوری: آکادمی اطفال آمریکا به والدین توصیه می‌کند که از فناوری به عنوان راهی برای آرام کردن یا تسکین احساسات منفی در فرزند خود استفاده نکنند. به جای آن، از روش‌های دیگری مانند صحبت کردن، بازی کردن یا انجام فعالیت‌های آرامش‌بخش استفاده کنید.

مربیگری احساسات:

مربیگری احساسات رویکردی است که به والدین کمک می‌کند تا به فرزندان خود در درک و مدیریت احساساتشان کمک کنند. این رویکرد شامل پنج مرحله است:

  1. آگاهی از احساسات کودک: به نشانه‌های کلامی و غیرکلامی کودک خود توجه کنید تا احساسات او را تشخیص دهید.
  2. احساسات را به عنوان فرصتی برای ارتباط و آموزش ببینید: به جای سرکوب یا نادیده گرفتن احساسات کودک، از آنها به عنوان فرصتی برای برقراری ارتباط و آموزش استفاده کنید.
  3. گوش دادن و تایید احساسات: به حرف‌های کودک خود با دقت گوش دهید و به او نشان دهید که احساسات او را درک می‌کنید و می‌پذیرید.
  4. نامگذاری احساسات: به کودک خود کمک کنید تا احساسات خود را با کلمات بیان کند.
  5. کمک به حل مسئله با محدودیت‌ها: به کودک خود کمک کنید تا راه حل‌هایی برای مشکلات خود پیدا کند، اما در عین حال محدودیت‌ها و قوانین را نیز رعایت کند6.

Mood Meter:

Mood Meter ابزاری است که به کودکان کمک می‌کند تا احساسات خود را درک و نامگذاری کنند. این ابزار دارای دو محور است: لذت و انرژی. با استفاده از Mood Meter، کودکان می‌توانند احساسات خود را در چهار رنگ مختلف دسته‌بندی کنند:

  • سبز: احساسات خوشایند و کم انرژی (مانند آرامش، رضایت)
  • زرد: احساسات خوشایند و پرانرژی (مانند شادی، هیجان)
  • آبی: احساسات ناخوشایند و کم انرژی (مانند غم، ناامیدی)
  • قرمز: احساسات ناخوشایند و پرانرژی (مانند عصبانیت، اضطراب)

Mood Meter به کودکان کمک می‌کند تا بفهمند که هیچ احساس خوب یا بدی وجود ندارد. همه احساسات طبیعی هستند و می‌توان از آنها برای درک بهتر خود و دیگران استفاده کرد.

بازی و هوش هیجانی:

بازی نقش مهمی در رشد هوش هیجانی در کودکان دارد. از طریق بازی، کودکان می‌توانند احساسات خود را کشف و درک کنند، همدلی را توسعه دهند و یاد بگیرند که چگونه احساسات خود را تنظیم کنند. انواع مختلف بازی می‌توانند به روش‌های مختلف به رشد هوش هیجانی کمک کنند:

  • قصه‌گویی: به کودکان کمک می‌کند تا احساسات را درک و شناسایی کنند.
  • نقاشی: به کودکان اجازه می‌دهد تا احساسات خود را به صورت بصری بیان کنند.
  • بازی‌های مبتنی بر احساسات: به کودکان کمک می‌کند تا احساسات مختلف را شناسایی و درک کنند.

نتیجه‌گیری:

هوش هیجانی یکی از عوامل کلیدی موفقیت در زندگی است و نقشی اساسی در رشد و شکوفایی کودکان ایفا می‌کند. این مهارت به کودکان کمک می‌کند تا در تحصیل، روابط و زندگی شخصی خود موفق‌تر باشند. والدین و مربیان می‌توانند با استفاده از راهکارهای مختلف، مانند الگوسازی، آموزش همدلی، مربیگری احساسات و استفاده از ابزارهایی مانند Mood Meter، به کودکان کمک کنند تا هوش هیجانی خود را پرورش دهند و در زندگی موفق شوند. به یاد داشته باشید که اولین قدم برای پرورش هوش هیجانی در کودکان، ایجاد محیطی امن و حمایتی است که در آن کودکان احساس کنند می‌توانند آزادانه احساسات خود را بیان کنند و از حمایت شما برخوردار باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *